یکی از موضوعاتی که همیشه ذهن من رو به خودش مشغول کرده و تا حالا هم جواب دقیقی براش پیدا نکردم، بر میگرده به اون ضرب المثل که “کوزه گر از کوزه شکسته آب می خوره”. مثالهای مختلفی هم همتون حتما براش دارید. اما توی دو تا حوزه هضم این ضرب المثل برای من خیلی سخت شده.  یکی ماجرای اساتید محترم دانشگاه در علوم مدیریت و بازرگانی، یکی عزیزان مشاور در حوزه های مختلف. به اساتید دانشگاهی فعلا کاری ندارم، اما بد نیست که ببینیم مشاورها می توانند صاحبان کسب و کار باشند.

اگر خوب مشورت می دهی چرا خودت کسب و کاری نداری؟

مشاوره مدیریت چیست؟
مشاوره مدیریت

خداییش نمیشه گفت که سوال اشکال داره. اما یک تناقض خفیفی هم توش وجود داره. مگه مشورت دادن خودش کسب و کار نیست. می شود یک نفر کسب و کار حرفه ای مشاوره داشته باشد. حتی وقتی سرش خیلی هم شلوغ شده، یه تشکیلاتی راه بیاندازد و چندین نفر هم در حوزه های مختلف استخدام کند. به نظر مشکلی نیست. نمی شود هم توقع داشت که همه بروند کسب و کار راه بیاندازد و خرده فروشی داشته باشند. بعضی هم باید مدرس دانشگاه باشند و برخی هم مشاور. شاید اشکال کار اونجا می زنه بیرون که از خیلی مدیران که بپرسید دل خوشی از مشاوره ندارند و اعتقاد دارند که اینها (یعنی مشاوران) فقط حرف می زنند.  بماند که در جلسه ای وقتی مدیر یکی از شرکت های اتفاقا بسیار بزرگ و موفق از حرفهای مشاور برانگیخته شد، برگشت و گفت: ” آقاجان، گر تو بهتر می زنی ، بستان بزن”

مشاور داریم تا مشاور، حوزه های مختلف فرق داره

یکی مشاور مالیاتی هست، یکی مشاور برندینگ، یکی مشاور حقوقی و اون یکی مشاور تامین مالی. آقا همین آخری رو یه کم بیشتر بهش فکر کنید. مشاور تامین مالی. یعنی یه نفر که بیاد و به شما مشورت بفروشه که چه طور می توانید پول (سرمایه) جمع کنید و در نهایت کارتون رو توسعه بدید یا راه بندازید.

مشاور چه کار می کند
مشاور چه کار می کند

خوب عزیز من، شما اگه خیلی خوب مشورت می دی چرا برای خودت پول جمع نمی کنی؟ جواب می ده که من کارم چیز دیگه ایه. بعدش هم شرایطم جور نیست. مثلا وثیقه ندارم. کسب و کاری ندارم که براش سرمایه در گردش بگیرم. من هم می پرسم که خوب اگه همه اینها رو جور بکنم تو اون موقع کارت چیه؟ چه هنری داری؟ کارهای سختش رو که من انجام دادم. یا مثلا طرف تو یه شرکتی مشاور تدوین استراتژی سازمانی و اصلاح ساختار سازمانی بود. آخ آخ؛ این رو ولش کنید چون توضیح بدم احتمالا شر درست بشه.

برای اینکه سر شما رو درد نیارم، نشستم تنهایی حوزه های مختلف مشاوره رو مرور کردم. بعد هم یه سر زدم به شرکتهای مختلف مشاوره مدیریت. سایت انجمن مشاوره مدیریت رو هم زیر  و رو کردم. یه چیزهایی دستگیرم شد. اکثر مشاوران در یک نکته اشتراک دارند که ” آقا ما کارمون خیلی درسته و تجربه های متعدد داریم” دوم اینکه ” شما که نمی تونید همه دانشها رو داشته باشید و یا برای هر دانشی برید یه آدم استخدام کنید” سوم اینکه “بخواهید هم استخدام بکنید، اون مشاوری که بیاد کارمند شما بشه احتمالا مشتری کم داشته و مشاور خوبی نبوده” چهارم اینکه “ما فقط مشورت می دیم، این شمایید که با تصمیم گیری خودتون موفق شده و یا شکست خواهید خورد” پنجم اینکه ” ……” ششم اینکه “…..”

بعد که اینها رو خوندم یه نتیجه گیری کردم که ازش خیلی خوشم اومد:

من اگه مدیر یه شرکت بزرگی باشم که بتونم تیم های تخصصی در حوزه های مختلف رو استخدام کنم و مکانیزم درستی برای جبران خدمات این علمای استخدام شده هم داشته باشم، تقریبا از گرفتن مشاور خلاص خواهم بود.

سریع گوشی رو برداشتم و یه زنگ زدم به دوست عزیزی که تو زمینه ارائه مشاوره ید طولایی هم دارند، این رو گفتم و اون هم تندی گفت: “دٍ نشد.” هنر مشاور اینه که از تجربه خودش در کسب و کارهایی که بهشون مشاوره داده و برخی شکست خوردند و برخی موفق بودند، برای شما استفاده کنه. شما نمی تونید بدون حضور مشاور از اتفاقات سایر رقبا و صنعت خبر داشته باشید”

اما شما بگید، به نظرتون خودش سر شوخی رو باز نکرد؟

 

آقا مگه دکتر محرم نیست.(شما رو قسمت محرم اسرار بودن تمرکز کنید.) مگه مشاور آدم، مثل دکتر آدم نیست. یعنی می فرمایید که مشاور من ممکنه داستان من رو (خیلی مرام بگذاره) با حذف اسم من برای جماعت دیگه ای تعریف بکنه ؟

هنر مشاور اینه که از تجربه خودش در کسب و کارهایی که بهشون مشاوره داده و برخی شکست خوردند و برخی موفق بودند، برای شما استفاده کنه. شما نمی تونید بدون حضور مشاور از اتفاقات سایر رقبا و صنعت خبر داشته باشید

این شد که تصمیم گرفتم یه پست خوب هم با عنوان “مشاورتان محرم اسرار شما هست یا خیر؟” بنویسم. اما هنوز جواب سوال اول رو نگرفتم. آیا مشاوران می توانند صاحب کسب و کار باشند، آیا یه مشاور می تونه یه مدیر خوب هم باشه. اگه خوب مشاوره می دهند چرا خودشان کسب و کار موفقی تو اون زمینه ندارند. یعنی چون خیلی کارشون درسته دیگه کسب و کار راه نمیندازند و فقط مشاوره می دهند؟ در پست های بعدی حتما در این خصوص خواهم نوشت. حداقل تلاش خواهم کرد که تکلیف خودم رو با قضیه مشاور و مشاوره مدیریت و این حرفها یک سره کنم.

1 نظر

  1. مشاوره شاید از زوایای دیگه ای هم قابل بررسی باشه، مثلن اندازه عقبه اطلاعاتی و تجربه گیرنده یا اندازه تخصصی و خاص بودن موضوع….
    مثال جذابش مشاوره پزشکی میتونه باشه ک البته نقطه تقاضاش خوده بیماره یا حتی ی کارشناس خودرو .
    در نهایت موضوع راه اندازی کسب وکار برای مشاورین زبده پنداری بیشتر ب نگاه و میزان خواسته خودشون برمیگرده یکی با مشاوره راضی از گذر دوران دیگری حس میکنه باید کاری کرد…. انتخاب موضوع عالی

درج پاسخ