hamid_memar
حمیدرضا معمارزاده طهران

خوب معلومه اگه دوستها خوب نبودند که اسمشون دوست نبود. می شدند آشنا. شاید هم غریبه و یا خدایی ناکرده دشمن. اما بعضی از دوستها یه خصوصیاتی دارند که برای تو از بقیه کاملا متمایز می شند. یکی از این دوستان من جناب آقای دکتر حمیدرضا معمارزاده طهران هست. آقای دکتر که همکلاسی ما در دوره لیسانس بود، بچه درس خون دانشگاه بود. بسیار منظم و باهوش. از طرفی پشت کار فراوانی هم داشت. البته بیشتر از اینکه به خاطرات دوو سیلو سفید رنگ ایشون بپردازم و یا اینکه چی شد که رفت کانادا، مونترال و بعد دانشگاه مک گیل فوق دکتری (یا همون پسادکترای خودمون) رو گرفت، می خوام به یه نکته که آقای دکتر رو همیشه در ذهن من به عنوان یه آدم خاص نگه می داره اشاره کنم.

حمید عزیز به شدت روی اعتقادات و اصولش پایبنده. این به شدت رو خیلی غلیظ باید بخونید. اوایل فکر می کردم که فقط حرفش رو میزنه. وقتی شرایط تغییر بکنه حتما نظراتش تغییر می کنه. آقا تغییر نکرد. یعنی وقتی حمید اعتقاد داره که در صورت گرفتن حقوق تمام وقت از یکجا نباید در طی اون ساعات به کار دیگری فکر کنی، منظورش اینه که اگه سرش بره، زیر اصولش نمی زنه. یعنی اگه توی دانشگاه هستم برای دانشگاه کار میکنم. 

یا مثلا وقتی به برکت داشتن درآمد ولو اندک اعتقاد داره، از ته دل بهش اعتقاد داره و من از خیلی شواهد که اینجا قرار نیست بگم، باور کردم که اعتقاد داره.

هرچند حتما من در جریان خیلی از مسائل زندگی دوستانم نیستم و نمی تونم نتیجه گیری بکنم که آیا این اخلاق و این پایبندی به اصول زندگی رضایت بخشی ایجاد می کنه یا نه، ولی می تونم بگم که هر وقت حمیدرضا رو می بینم و یا هر وقت به اون فکر می کنم، آرامش می گیرم.

حمیدرضای عزیز امیدوارم هر جا که هستی خوش و خرم باشی. هر روز اتفاقات خوب برات بیافته و در کنار خانواده خنده ای از ته قلب روی لبهات ببینم.

اون توضیحات انگلیسی البته قدیمی هستند و ایشون همونطور که عرض کردم دوره پسادکتری رو از مک گیل گرفتند. علت استفاده از این تصاویر انتشار قبلی آنها در فضای مجازی بود. چون از ایشون اجازه نگرفتم خودم عکسی انتشار ندادم.

 

درج پاسخ