اصلا وقتی فکرش را هم می کنم، تنم می لرزد. به راحتی روزها را به شب و شب ها را به روز می رسانند بدون اینکه حتی ذره ای به سمت اهداف خود حرکت کرده باشند. هدف؟ کدام هدف؟...
دیروز برای پیدا کردن یه ایمیل قدیمی به حساب یاهوی خودم سر زدم. بعد از کلی پرس و جو که آیا خودت هستی که داری لاگین می‌کنی یا نه، بالاخره وارد شدم و در ناباوری تمام دیدم که هیچ...
یه روز یه خونه ای بود که تابستوناش توی پشت بومش ول میشد خورشید بله، تقریبا کسی نیست که وقتی صحبت از کودکی نشود به یاد حال و هوای خانه هی قدیمی نیافتد. تقریبا 3 سالم بود که به خانه جدید...
در پست قبلی نوشتم که چرا سه سال و نیم ننوشتم. اما به نظرم کافی نبود. یکی دیگر از دلایلی که فکر می‌کنم باعث شده بود که ننویسم را کشف کردم. وقتی عنوان وبلاگ را گذاشته‌ای «یادداشت‌های در مورد...

مطالب پر بیننده

داغ ترین ها