اکثر دوستانم میدونن که من همواره از گپوگفت دوستانه استقبال میکنم. آنقدر که متوجه گذر زمان نمیشم. میدونن که من خیلی سریع با افراد ارتباط میگیرم و به قول عموم مردم، روابط عمومی قوی و خوبی دارم. اما اون چیزی که همیشه پشت این رفتار من هست، کشف درون افراده. اینکه چطور فکر میکنن؟ به چی فکر میکنن؟ چطوری به دنیا نگاه میکنن؟ چه تجربههای زیستهای دارن. چطوری زندگی کردن. راستش قدیمتر اصلاً به فکر تولید پادکست یا چیزی شبیه به این نبودم. البته پادکست هم اینطوری که الان هست، ترند نشده بود.
جذابترین شنیدنیها و خواندنیها برای من همون زندگی واقعی آدمهاست. به همین دلیل هست که به رمان به خصوص رمانهای ادبیات کلاسیک علاقهی زیادی دارم.
کافه خرد از راهاندازی تا جمع شدن
من احساس میکنم که بازخوانی زندگی افراد و شنیدن روایت شخصی و منحصر به فرد هر انسان، آموزندهترین محتوایی هست که میشه در اختیار داشت. تلاشهای زیادی برای تهیه این محتوا کردم. جدیترینش هم راه اندازی کافه خرد بود. کافهای که در این اواخر روزانه دو رویداد درش برگزار میشد و افراد از صنوف مختلف میاومدن و حرف میزدن و گپوگفت میزدن حول موضوعات متنوع.
کافه خرد رو با اومدن و فراگیر شدن کرونا جمع کردیم. یکی دیگه از ایدههایی که داشتم این بود که آدمهای بزرگی رو بیارم به عنوان مهمون و اونها در مورد شکستهاشون حرف بزنن. بچهها میگفتن که خیلی کار سختی هست چون معمولاً مردم دوست ندارن در مورد شکستها چیزی بگن. این اواخر دیدم که یه پادکست با این موضوع نزدیک به ۱۲ اپیزود منتشر کرده. پادکست رختکن بازندهها. همیشه تو ذهنم بود که باید تولید پادکست خودم رو اولویت بدم.
فرار از پادکست انگیزشی و نسخههای موفقیت در تولید پادکست
یه چیز دیگهای هم که خیلی برام مهمه و همیشه مهم بوده اینه که لازم نیست افراد برجسته و تأثیر گذار بیان و بشینن و نصیحت کنن و توصیه داشته باشن و این حرفها. همینکه شما بفهمی اونها چطور زندگی میکنن به نظرم عمدهی مسیر رو رفتی. فقط باید ببینی که سبک اونها برای زندگی تو هم جواب میده یا نه.
در نهایت به این نتیجه رسیدم که باید دست به کار بشم و تولید پادکست رو شروع کنم. پادکستی که بتونه سبک مورد نظر و سلیقهی من رو در تولید محتوایی برای رشد فردی نمایندگی بکنه. اول اسمش رو گذاشتم پادکست از قلم افتادهها. بعد از اپیزود اول که ضبط کردیم به این نتیجه رسیدم که اسمی نیست که بتونه تو ذهن شنونده و مخاطب بمونه. چون همیشه از اسم بلوط خوشم میاومد اسم پادکست رو گذاشتم بلوط سرخ.
درسته که درخت بلوط از اصیلترین درختها و درختی مقاوم و ریشهداره و میشه یه ربطهایی داد به محتوای پادکست اما من هیچ منظوری در انتخاب اسم نداشتم. اسم بلوط و رنگ سرخ رو دوست دارم و اسم پادکست شد بلوط سرخ. فکر میکنم که این اسم تو ذهن راحتتر میمونه.
الان که این پست رو مینویسم دو تا اپیزود رو ضبط کردیم و یکی رو منتشر کردیم. میتونید در مورد پادکست اینجا بیشتر بخونین.
توی معرفی پادکست بیشتر توضیح دادم اما خودم دنبال این هستم که افراد تأثیرگذار رو پیدا کنم و بشینم پای صحبت باهاشون و گپ بزنم و لذت ببرم و این رو برای مخاطبین بیشتری آماده کنم.
چرا میگم تأثیرگذار و نمیگم موفق؟
میدونین موفقیت واقعاً تعریف نسبی داره و آدم به آدم فرق میکنه. من فکر میکنم اینکه یه نفر بتونه فرد تأثیرگذاری در حوزهی کار خودش باشه یا در زندگی خودش در اطرافیان تأثیرگذار باشه، حرفهای زیادی داره برای زدن و داستانهای زیادی داره برای شنیدن.
یوتیوب پادکست رو از اینجا ببینین.
کانال کستباکس پادکست رو از اینجا دنبال کنین.
صفحهی اینستاگرام رو هم از اینجا پیدا کنین و دنبال کنین.