به این که فکر می کنم یک درخت خیلی اوقات، بسیار بیشتر از تعداد میوه هایش شکوفه می دهد، دلم غرص می شود که باید تلاش بیشتری بکنم. باغبانی بیشتر از آنکه برای من تفریح باشد، فرصتی برای فکر کردن است. فرصتی که تقریبا به سبب مشغله های زندگی روزمره از خود گرفته ایم.
لا به لای درختان که قدم می زنی، انگار سرعت فکر کردنت هم بیشتر می شود. به همه چیز می توانی فکر کنی و انگار برای همه چیز می توانی مثالی از طبیعت بزنی. شاید پاسخ بسیاری از سوالهای خود را هم بیابی.
بسیار ایده ها و پروژه هایی که برایشان وقت گذاشته ام ولی نتیجه نگرفته اند. جالب تر اینکه حتما شنیده اید که درختهای میوه بعضی سالها بار زیاد و خوب دارند و بعضی وقتها کمی استراحت می کنند و ممکن است میوه بسیار کمتری داشته باشند.
دقیقا شبیه سالهایی از زندگی که وقتی مرور می کنی می بینی که هیچ ثمری نداشته و برعکس چه سالهای خوبی هم می توانی در گذر زندگی پیدا کنی. امیدوارم حداقل شکوفه هایی که میوه شده اند، کرم نزند.