مشغول خواندن کتاب قبایل از آقای ست گادین هستم. اگر عمری باقی باشد حتماً خلاصهی کتاب را هم پست میکنم. در صفحهی ۳۰ (چاپ سوم، انتشارات آموخته، ترجمهی امیر انصاری) به مطلب بسیار جالبی اشاره میکند.
رستوران جک به عنوان یک رستوران پارهوقت یا گاه به گاه (Jack, an occasional restaurant) در سال ۲۰۰۸ توسط دنیل سوشر و شریکش که در آن موقع ستون نویس غذا در وبسایت گوتامیست بودند افتتاح میشود. قرار بر این بوده که رستوران فقط شنبهشبها باز باشد و تمام صندلیها از قبل رزرو شده و امکان مراجعه حضوری نداشته باشد.
ست گادین اینطور تعبیر میکند که رستوران جک به جای اینکه غذا بپزد و منتظر مشتری باشد، مهمان دعوت میکند و برایشان غذا درست میکند. در ادامه چون این دو نفر بلاگر غذا بودند و دستورپخت غذا گاهی مینوشتند، ست اعتقاد دارد که آنها قبیلهی خودشان را تأسیس کرده بودند و در واقع روزهای باز بودن رستوران، روزهای دورهمی اعضای قبیله بود. (به نظر میرسد که باید حتماً یک پست برای کتاب قبایل بنویسم.)
در نگاه اول بسیار جالب بود. یک سرویس اختصاصی غذا در بخش بروکلین در نیویورک توسط دو تا سرآشپز حرفهای میتواند هیجانانگیز باشد. بسیار هم نوآورانه. در آن سال مجلهی (Edible Brooklyn) در شماره ۱۱ خود به این رستوران میپردازد و چند نقد و بررسی دیگر هم از این رستوران منتشر میشود. اما رستوران نمیتواند باز بماند. در لینکدین دنیل سوشر میشود فهمید که یک سال بیشتر رستوران باز نبودهاست. البته اگر تاریخها را درست نوشته باشد. راستش را بخواهید به دنیل پیام دادم که چه اتفاقی برای رستوران افتاد و اگر حوصله دارد برایم داستان رستوران را بفرستد. نمیدانم بعد از ۱۵ سال حوصله بکند در مورد رستوران بنویسد یا نه.
اما شاید برایتان جالب باشد که دنیل چه مسیر شغلی غریبی داشته است. در حال حاضر ایشان نزدیک به ۷ سال است که در شرکت بزرگ جین استریت (بچههای رمزارزی حتماً این شرکت را میشناسند) به عنوان مهندس نرمافزار مشغول است. قبل از آن هم چند سال در شرکتهایی که کمتر معروف بودند به عنوان دولاپر حضور داشته و نکتهی جالب این است که قبل از همهی اینها و بعد از اینکه رستوران را راه میاندازد، ۵ سال یک دفتر وکالت تأسیس کرده و بیشتری پروندههایی که داشته جنایی بوده است. هر جور فکر میکنم متوجه این مسیر شغلی نمیشوم.
از بحث رستوران دور نشویم، رستوران جک را تصور میکنم که فقط باید رزرو کرده باشی، منوی آنلاین را دیده باشی و بعد از پرداخت هزینه منتظر شنبه بمانی تا رستوران باز شود. من سالها قبل که کافه داری را تجربه کردم (ایکاش بشود داستانش را بنویسم) همیشه به این کافههای فقط با دعوت (invite only café) خیلی فکر میکردم. به این فکر میکردم چیزی بین باشگاه مشتریان و کافهای که باید برایش حق عضویت سالانه پرداخت کنی. اینروزها نمونههایی وجود دارند. داستان کافهی من برای سالها ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۲ بود. کافیشاپهای زنجیرهای کیشمیش.
نکتهای که ست گادین برایش جذاب بوده و به این دلیل در کتاب قبایل که همان سال نوشتهاست به آن اشاره میکند، ایجاد یک علاقهی مشترک و بالابردن انگیزه و راهی برای برقراری ارتباط بین اعضای قبیله است که در طراحی این پروژه رعایت شده است. اما آن جملهای که در انتهای این داستان مینویسد بسیار بسیار عمیق است. اگر غذا حیرتانگیز و سرویس سخاوتمندانه باشد، رستوران جک شکست نخواهد خورد. این جمله را میگذارم کنار هزاران احتمالی که باعث شکست رستوران جک شده و منتظر پاسخ دنیل میمانم تا برایم روشن شود.
هیچ اثری از رستوران در وب پیدا نمیکنم اما این لینک وبسایت دنیل سوشر است. (Danielle Sucher)