یادداشت‌های نامدار افروغ

دوستانی که در حوزه های پر مخاطره، نوآورانه و یا کارآفرینانه و از این دست فعالیت می کنند، حتما 15 یا 16 سال پیش...

صبح رادیو رو می چرخونی تا یه مطلب خوب پیدا کنی که درد ترافیک رو کم بکنه، می افته رو گزارش تهیه شده در...

از خدا که پنهون نیست، از شما چه پنهون، بنده لیسانس مهندسی برق گرفتم. خوب بالاخره مهندسی گفتن. تقریبا شما از ترم اول مهندسی...

چند روز به تعطیلی عید فطر مانده بود که اشکان زنگ زد و گفت که اگه پایه هستیم، یه سفر به رامسر رو برنامه...

آقا باور کنید که من هیچی نمی خورم و چاق می شم. یعنی می خورم ولی خیلی کم. یعنی کم می خورم ولی خیلی...

نزدیک به یک سال هست که صبح ها بین ساعت 7:45 تا 8 آبتین پسرم رو می رسونم به پیش دبستانیش. توی این یک...

به این که فکر می کنم یک درخت خیلی اوقات، بسیار بیشتر از تعداد میوه هایش شکوفه می دهد، دلم غرص می شود که...

  خوب باید هم غر زد. بعضی وقتها وقتی می خواهی برای یک نوشته، یک پروپوزال، یه گزارش و ... عکسی اضافه کنی و کمی...

  خوب معلومه اگه دوستها خوب نبودند که اسمشون دوست نبود. می شدند آشنا. شاید هم غریبه و یا خدایی ناکرده دشمن. اما بعضی از...

روزهایی که با استرس درس می خواندیم را بعید است که هم سن و سالهای من فراموش کرده باشند. روزهایی می...

  کافیه که یه گشتی در مطالب مرتبط با برند و برندینگ بزنید، حتما به نقطه مشترک خواهید رسید که چه قدر بزرگ شدن و...

  سالها پیش بود که تب و تاب آمدن نرم افزار کامفار بعد از چند سال که در دنیا لانچ شده بود، همه را گرفته...

  تعداد دوستانی که هر وقت یادشون می افتم، بزرگترین شاخصۀ اونها لبخند روی لبهاشون هست، بسیار کم هستند. مجید تدین یکی از این دوستان...

  فارغ از روزهای طولانی و هوای گرم و عطش بسیار زیاد که روزه های امسال رو خیلی سخت کرده بود، یه چیز در وقت...

دوستان که تجربه رانندگی زیاد دارند، حتما با من هم عقیده هستند که از نیسان آبی باید ترسید. از پلاک 68 و 38 باید...

یه روز یه خونه ای بود که تابستوناش توی پشت بومش ول میشد خورشید بله، تقریبا کسی نیست که وقتی صحبت از کودکی نشود به یاد...