وقتی به این فکر میکنم که «این نیز بگذرد» بیشتر از همهی وقتها دلم میگیرد. چه خوشحال باشم و چه ناراحت. وقتی خوشحالم که واضح است نمیخواهم بگذرد و وقتی ناراحتم، دلم میگیرد که چرا برای چیزی که میگذرد،...
اگه پست قبلی من در خصوص حباب دات کام رو خونده باشید، یادتون میاد که گفتم در ایران داریم مسیری رو طی می کنیم که عینا در سالهای 1999 تا 2001 کشورهای توسعه یافته با اون رو به رو...
دیروز برای پیدا کردن یه ایمیل قدیمی به حساب یاهوی خودم سر زدم. بعد از کلی پرس و جو که آیا خودت هستی که داری لاگین میکنی یا نه، بالاخره وارد شدم و در ناباوری تمام دیدم که هیچ...
اصلا وقتی فکرش را هم می کنم، تنم می لرزد. به راحتی روزها را به شب و شب ها را به روز می رسانند بدون اینکه حتی ذره ای به سمت اهداف خود حرکت کرده باشند. هدف؟ کدام هدف؟...
این روزها بلوار مرزداران به صورت جدی میزبان دو صنف از کسب و کارها شده است. یکی بانک ها و دیگری فست فود و رستوران. کار به جایی رسیده که تقریبا تمامی بانک ها و موسسات مجاز و غیر...
داستان ثبت نام کلاس اول من خیلی جالب هست. با توجه به اینکه دو تا دختر خاله داشتم که در نیمه اول سال به دنیا اومده بودند و من در آبان ماه (نیمه دوم) پدر برای اینکه من در...
بحران میانسالی از چه سنینی گریبانتان را خواهد گرفت؟
شک، تردید، اضطراب و همه حس هایی که به سادگی از کنارش عبور کردید، به یکباره به شما حمله ور میشه. دیر و زود داره اما بعید می دونم سوخت و...
تعداد دوستانی که هر وقت یادشون می افتم، بزرگترین شاخصۀ اونها لبخند روی لبهاشون هست، بسیار کم هستند. مجید تدین یکی از این دوستان عزیزه. از بچه های نیک روزگار و همکلاسی دوران لیسانس. روحیۀ طنز پردازی مجید که...
خوب معلومه اگه دوستها خوب نبودند که اسمشون دوست نبود. می شدند آشنا. شاید هم غریبه و یا خدایی ناکرده دشمن. اما بعضی از دوستها یه خصوصیاتی دارند که برای تو از بقیه کاملا متمایز می شند. یکی از...
مدتی است که دغدغهی جدی من در کار و زندگی، فراهم کردن شرایطی است که پسرم آبتین بتواند مهارتهایی را که به نظر میرسد در بزرگسالی به آنها نیاز پیدا میکند را فراگیرد. به این منظور وقت زیادی برای...